شکوه انسان در پرتو رسالت
رستگاری انسان موضوعی است که همواره مورد نظر متفکران و مصلحان جهان قرار داشته و هر یک از آنان ، تعریف خاصی از این موضوع ارائه داده و راه و روش ویژه ای برای رسیدن به آن ابراز داشته اند . قرآن نیز در ارتباط با رسالت پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله جامع ترین تعریف و بهترین روش در این زمینه را تبیین کرده است . البته آنچه در این نوشتار تقدیم می گردد صرفاً بر مبنای آیه 157 سوره اعراف است و نه پژوهش در همه آیات قرآن .
بر اساس این آیه ، «رستگاری انسان» با «آزادی معنوی» او تعریف شده است . این آیه ، تحلیلی از ماهیت امر و نهی پیامبر (که همان امر و نهی الهی است) ؛ سپس تحلیل حلال و حرام ایشان ؛ آنگاه تعریف آزادی انسانی ؛ و در نهایت به تبیین چگونگی رسیدن به این آزادی می پردازد ودر پایان آیه تاکید می فرماید که انسان های رستگار آنانند که بر اساس این تعریف و این چارچوب عمل کنند .
ابتدا ترجمه آیه را ذکر می کنیم و سپس به بیان اجمالی مطالب مزبور می پردازیم .
در بخشی از آیه می خوانیم :
پیامبرمردم را به خوبی ها و زیبایی ها امر و از زشتی ها و بدی ها نهی می کند ؛ پاکی ها را بر آنان حلال و آن چه خبیث و ناپاک است حرام می نماید ؛ و غل و زنجیرهای آنان را از ایشان بر می دارد . پس ، کسانی که به او ایمان بیاورند ، حرمتش را نگاه دارند ، یاریش کنند و از نوری که همراه او نازل شده تبعیت نمایند ، آری رستگار آنانند .
تعبد و معرفت
اگر چه اسلام عزیز بر مسألة تعبد تاکید می کند ، اما هرگز راضی نیست پیروانش چشم و گوش بسته و نادان باشند . در این آیه دو اصل کلی مطرح شده است :
1- ماهیت امر و نهی های الهی
می فرماید پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله فقط به خوبی ها و زیبایی ها امر می کند و تنها از بدی ها و زشتی ها نهی می نماید . در واقع در این فراز ، فلسفه اصلی امر و نهی های خدا بیان شده است .
2- ماهیت حلال و حرام های الهی
در این آیه فلسفة حلال و حرام الهی مطرح شده ؛ و آن این است که خداوند آن چه را حلال کرده ، پاک و طیب و هر چه را حرام فرموده ، آلوده و ناپاک بوده است و چون این امر نیازمند احاطةعلمی کامل به همه آفرینش است ، بنابراین فقط خداوند حق دارد و می تواند حلال و حرام را تعیین و به آن ها امر و از آن ها نهی فرماید .
اما از آن جا که پیامبر خود را به این احاطة علمی آگاه فرموده ، او نیز از سوی خداوند می تواند این کار را انجام دهد . به همین دلیل امر و نهی و حلال و حرام کردن را در این آیه به او نسبت داده است ؛ این پیامبر است که به خوبی ها امر و از بدی ها نهی می کند ، و هم اوست که پاکی ها را حلال و آلودگی ها و خباثت ها را حرام می نماید . بیان این فلسفه ها به معنای معرفت بخشی در کنار تعبد است .
احترام و کرامت انسان
قدری تأمل و ژرف نگری در این آیه روشن می سازد که فلسفة اصلی رسالت پیامبر صلی الله علیه و آله و حلال و حرام ها و امر و نهی های الهی ، حقیقتاً حفظ احترام و کرامت انسان هاست ، زیرا فقط زیبایی ها و خوبی ها و پاکی ها را برای آنان روا دانسته ؛ به آن ها امر فرموده و آن ها را حلال کرده است ؛ و ناپاکی ها و زشتی ها را بر او روا ندانسته و راضی نشده وجود انسان ، جسم و روحش به ناپاکی ها آلوده گردد .
آزادی حقیقی انسان
این آیه به صراحت ، رسالت بزرگ پیامبر صلی الله علیه و آله را باز کردن غل و زنجیر از وجود انسان بیان می کند . روشن است که منظور ، غل و زنجیر مادی و فلزی نیست . از این جا معلوم می شود که انسان منهای وحی و منهای بعثت و رسالت و امامت و بدون پیوند با انسان کامل و رهبر الهی ، در غل و زنجیر است ؛ گرفتار جهل ، رذالت ، تیرگی روح ، بی ایمانی و مبتلا به زندگی بی هدف و پوچ است .
پیامبر می آید تا این غل و زنجیرها را از روح و شخصیت انسان بردارد ؛ و او را از زندان تیره جهل و رذایل اخلاقی نجات دهد و او را آزاد سازد .
این ، تعریف آزادی و رستگاری انسان و موضوع رسالت پیامبر است . این تعریف وقتی در چارچوب قانون جای می گیرد به صورت حلال و حرام و امر و نهی جلوه گر می شود . اما راه رسیدن به این رستگاری و آزادی در دو بستر جاری می گردد :
1- نوع ارتباط و تعامل انسان با رهبر الهی (نظر و اعتماد)
2- چگونگی عملیاتی کردن اعتقاد و نظر مزبور
هر یک از این دو در آیه در دو محور مشخص شده است :
اما در بُعد اعتقاد و نظر ، یکی مساله ایمان به پیامبر است و دومی حفظ حرمت آن حضرت .
از این دو نکته معلوم می شود که خداوند به صرف ایمان آوردن انسان و حتی عمل صالح که بعداً بیان می فرماید راضی نیست ، بلکه معرفت و احترام به جایگاه پیامبر و مقام و منزلت رفیع ایشان را نیز از مسلمانان طلب کرده است . رمز و راز این مسأله آن است که اگر این جایگاه در فکر و ذهن و اعتقاد مسلمانان محفوظ بماند و ارج و حرمت آن حفظ گردد ، آن دو عنصر یعنی ایمان و عمل صالح نیز حقیقتاً از انسان صادر خواهد شد . اما اگر این جایگاه حفظ نشود ، کار به جایی می کشد که عده ای پیدا می شوند و حتی نسبت هذیان گویی به ایشان (نعوذ بالله) می دهند و زیر بار ولایت و امامت رهبر الهی بعد از ایشان نمی روند !
و اما در بعد عمل ، یکی مساله یاری پیامبر و دوم تبعیت از نور نازل شده همراه آن حضرت ، یعنی قرآن مطرح است که به عمل کردن به همان اوامر و نواهی و حلال و حرام ها باز می گردد .
در پایان آیه نیز می فرماید : آری ، رستگاران اینانند .
این نکته بیان می دارد که راه آزادی حقیقی و رستگاری واقعی انسان تنها و تنها در این چارچوب تعریف شده است و چون رسالت و احکام دین پیامبر خدا صلی الله علیه و آله از متن واقعیت آفرینش و حقایق وجودی عالم برخاسته است ، حقیقتاً رستگاری و آزادی و نجاتی برای انسان در جهان جز آن چه گفته شد وجود ندارد . این ، خاصیت ذاتی عالم حقایق است ؛ مثل اینکه گفته می شود نزدیک ترین فاصله میان دو نقطه ، خط مستقیم است . این ، یک حکم واقعی و تکوینی است و نه تعارف و شعار . بنابراین اگر گفته می شود برای انسان در عالم هیچ راه نجات و آزادی و رستگاری جز آن چه گفته شد «وجود ندارد» ، واقعاً این گونه است ، نه شعار و تعارف ؛ بنابراین ، این یک حکم عقلی و حقیقی است .
خدای را بر این نعمت بزرگ مبعث و رسالت سپاس می گوییم که بالاترین کرامت و حرمت را برای انسان ها قائل شده و شکوه و شکوفایی انسانی و آسمانی والایی را برای آنان به ارمغان آورده است . |