نوشته شده توسط حاج علیرضا بکایی / يكشنبه ۲۷ مرداد ۱۳۹۸ ساعت ۲۱:۳۴ |
چرا به سوی «گزینهی درست» نرویم؟!
اسلام دینی جهانی و جاودانی است. این جمله در عین سادگی و کوتاهی، حقایق فراوانی را در خود نهفته دارد که باید درباره آن ها به تأمل نشست و به اندیشه پرداخت. یکی از این حقایق آن است که محورهای اصلی و ارکان مهم اسلام نیز دارای همان ویژگی جهانی و جاودانی می باشد؛ و از جملة آن حقایق، مسأله رهبری امت اسلام و جامعه بشری است. ما بدون این که فعلاً از مساله «غدیر» نامی به میان آوریم، ابتدا به تعریف خود اسلام و خصوصیات آن می پردازیم.
رسالت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله قطعاً یک رسالت جهانی و بشری است، یعنی در محدوده امت اسلام خلاصه نمی شود. این مسأله، هم در موضوع «ختم نبوت» مطرح است و هم در آیات قرآن مورد بحث قرار گرفته است. به تعبیر دیگر، هم از بعد عقلی و هم از بعد نقلی قابل استدلال است.
اگر اسلام دینی همیشگی است و بعد از آن دین دیگری نخواهد آمد، پس مسألة رهبری امت اسلام و جانشینی رسول اسلام صلی الله علیه و آله نیز همین گونه بزرگ، گسترده و جهانی است. به عبارت دیگر، کسی که جانشین یک پیامبر جهانی با دین جهانی و رسالت بشری می شود، دایرة رهبری او نیز به همین تناسب، بزرگ و جهانی است. البته شعاع اولین دایره، صرفاً امت اسلام را در بر می گیرد، اما دایره های بعدی بزرگ تر و بزرگ تر می شود و تمام انسان ها و جامعة بشری همه را در بر می گیرد. کسی هم که جای پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله می نشیند و می خواهد این دین جهانی را استمرار بخشد و از اهداف و آرمان های جهانی و بشری آن محافظت نماید، خود باید از قابلیت ها و ظرفیت هایی مناسب با این شان و شان اسلام برخوردار باشد؛ نامش را «غدیر» بگذاریم یا هر چیز دیگر، اصل مساله در جایگاه خود محفوظ است. سخن اصلی این است که ظرفیت و جایگاه اسلام بعد از رحلیت پیامبر آن نباید از ساحت جهانی و بشری بودن خود تنزل کند و پایین بیاید و در محدوده حاکمیت بر مسلمانان، کوچک گردد. این لازمه مساله ختم نبوت، جاودانی بودن اسلام و جهانی شدن آن است. معنای این سخن آن است که اگر پیامبر اسلام شخصیتی جهانی است، جانشین او نیز باید شخصیتی جهانی بوده و توان و قابلیت اداره اسلام در جهان و هدایت همه بشریت را داشته باشد.
|
|